سلام.
بعد از یک وقفه طولانی مدت بازم اومدم سراغ وبلاگم. متأسف شدم که حتی رمز عبورم رو هم فراموش کردم. یادداشت قبلی من 12/85 بوده و امروز 21/5/87 . تصمیم داشتم یک وبلاگ جدید بزنم اما دلم نیومد از این وبلاگ دست بکشم. بهرحال این وبلاگو در حال و هوای خاص خودش ایجاد کردم. حرفهای ما همیشه ناتمام ......... ! امروز من با اون روزها تفاوت زیادی کرده. تجربه های ارزشمندی بدست آوردم.مشکل بزرگ اون روزهام حل شده و حالا با فراغ بال زندگی می کنم. نه که بگم مشکلی ندارم ، چرا مشکلات همیشه هستند. اما یاد گرفتم که صبر داشته باشم، تحمل کنم. به نظر من خدا همیشه با ماست ، در سخت ترین شرایط یکی هست که جای همه نداشتنهامونو پر می کنه و این خودش کفایت می کنه. اگه زندکی بر وفق مراد ما نمی چرخه حتما حکمتی داره.
آرزو می کنم همیشه ایام به کامتون باشه.
حرفهای ما همیشه نا تمام............. تا نگاه می کنی وقت رفتن است
آه ای دریغ و حسرت همیشگی ............. ناگهان چقدر زود دیر می شود......!
